رايانرايان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

رایی گل پسر

بدون عنوان

پسمل مامان شما امروز برای اولین بار پوره سیب زمینی رو امتحان کردی.اما انگار زیاد خوشت نیومد.از اول این ماه که غذای کمکیتو شروع کردم فرنی وشیربرنج وحریره بادام خوردی که خدا رو شکر همشو دوست داشتی. امروز بالاخره تونستم از دکترت وقت بگیرم وقراره ساعت ٧ ببریمت واسه معاینه ٦ماهگی.ایشا... که همه چیز خوب باشه. الان که دارم این متن رو می نویسم داری با پاهای کوچولوت بازی می کنی ووقتی نگاهت می کنم می خندی.قربونت برم که اینقدر خوش اخلاقی. ...
19 مهر 1390

بدون عنوان

سلام پسر مامان دیروز از صبح رفته بودیم دد.ما با پدر جون ومادر جون وعموهاوزن عموهات رفتیم نازک سرا ناهار کباب خوردیم.البته شما که سرلاک خوردی.بعد از اونجا رفتیم چمخاله دریا.خوش کذشت.به شما که فکر کنم خیلی خوش گذشت.آخه همه کلی نازتو می کشیدن. بوس..... ...
16 مهر 1390

مروارید کوچولو

سلام عشق مامان. کوچولوی نازم:خیلی خوشحالم.آخه هفته پیش یه دندون کوچولو در آوردی.مبارک باشه عزیزم. من وبابایی خیلی ذوق زده شدیم.وقتی انگشتمو تو دهنت کردی دیدم یه چیز خورد به انگشتم.خیلی ذوق کردم. مامان جون الان یک هفته هست که فرنی هم میخوری.البته به اندازه سرلاک برنج دوست نداری. راستی مدرسه هاهم از هفته پیش باز شده ومن میرم سر کار.البته سه روز تو هفته کلاس دارم.شما هم یه روز میری خونه مادر جون یه روزم خونه مامانی.هفته پیش نوبت واکسن ٦ماهگیت بود.اون روز من مدرسه داشتم.خیلی نگران بودم.همراه مادر جون وبابایی رفتی بهداشت.همه فکرم پیش تو بود.وقتی بابا گفت در حالی که ددد می گفتی گریه می کردی دلم کباب شد.الهی قربون اشکات ب...
9 مهر 1390
1